- تعداد نمایش : 518
- تعداد دانلود : 144
- آدرس کوتاه شده مقاله: https://bahareadab.com/article_id/387
فصلنامه تخصصی سبک شناسی نظم و نثر فارسی (بهار ادب)
سال 6،
شماره 2،
،
شماره پی در پی 20
تأملی در ارتباط نحو و معنا در روایت
صفحه
(0
- 0)
راضیه حجتی زاده،طاهره صالحیان
تاریخ دریافت مقاله
:
تاریخ پذیرش قطعی مقاله
:
چکیده
ساختگرایی با تاکید بر نقش هنری کلام در متون ادبی و روایی و نیز با پررنگ جلوه دادن ساختار و چینش دالها در یک اثر، توجه خود را منحصرا به فرم آن معطوف میکند. این رویکرد با بررسی همه شباهتها و تقارنهای ممکن میان آواها (اعم از قافیه، صامتها و مصوتها) و ساختارهای نحوی متشابه یا با مطالعه توازی میان اشخاص و پاره های یک یا چند داستان، به نادیده گرفتن معنا منتهی نمیشود، بلکه آن را مبهم و دوپهلو نشان میدهد. تزوتان تودوروف، بعنوان یکی از نظریه پردازان نقد ادبی، با بررسی صفات و افعال یک روایت، در صدد تبیین تحول روساختی و معانی ژرف ساختی آن است. مطابق الگوی تودوروف، اولین کار برای طبقه بندی گزاره های داستانی، تعیین پیرفت است. یک پیرفت کامل از مجموع پنج گزاره شکل میگیرد و ایستایی و پویایی داستان را از طریق توصیف این گزاره ها نشان میدهد.مقاله حاضر در نظر دارد تا از خلال تهیه و ترسیم دستور زبانی که متن را فراتر از جملات آن به صورت مجزا در نظر میگیرد، به دریافت درون مایه ها و مضامین متعددی از قبیل مضامین عرفانی، کلامی، تعلیمی و غنایی که به شکل ضمنی و پوشیده در حکایتها حضور دارد، دست یابد. بعبارت دیگر، بررسی معانی یا اغراض ثانویه متن از طریق ساختار کلان روایت گونه آن، هدف اصلی در نگارش نوشتار حاضر است. بعلت تعلق متن مثنوی به گونه روایت شناسی و تنوع ساختارهای کلامی بکار رفته در اثر، نوشتار حاضر گوشه ای از این اثر را به منظور تحلیل ساختارگرایانه برگزیده است.
کلمات کلیدی
دستور زبان روایت
, مثنوی
, نی نامه
, پادشاه و کنیزک
, تودوروف